گفتنی است در کنار این روزنامه ها روزنامه «قانون» - نزدیک به آقای پورمحمدی - نیز از همین عبارت استفاده کرده است.
اسناد شهادت این بانوی بزرگوار در تمام کتب شیعه صراحتا آمده است اما در زیر اسناد متقن شهادت صدیقه طاهره سلام الله علیها همراه با اسانید آنها در کتب معتبر اهل سنت میآوریم.
1) تهدید عمر به آتش زدن خانه حضرت فاطمه:
عدهای از بیعت سرپیچی کرده بودند و در نزد علی در خانه فاطمه جمع شده بودند. پس ابوبکر عمر را به دنبال آنها فرستاد. و این هنگامی بود که حضرت علی و زبیر برای مشورت در امر خلافت نزد حضرت زهرا رفت و آمد میکردند عمربن خطاب با خبر شد و گفت: ((ای دختر رسول خدا! به خدا در نزد ما کسی محبوبتر از پدرت نیست و پس از او محبوبترین تویی! و به خدا قسم این امر مرا مانع نمیشود که اگر علی و زبیر نزد تو جمع شوند دستور دهم که خانه را با آنها به آتش بکشند.)) اسلم گفت: چون عمر از نزد فاطمه بیرون رفت حضرت علی و زبیر به خانه برگشتند. پس فاطمه فرمود: ((میدانید که عمر نزد من آمد و به خدا قسم یاد کرده اگر شما (بدون اینکه با ابوبکر بیعت کنید) به خانه برگردید خانه را با شما آتش میزند؟؟ و به خدا سوگند که او به سوگندش عمل خواهد کرد.
2) آمدن عمر با آتش به سوی خانه حضرت زهرا:
ابوبکر به علی پیام فرستاد تا با وی بیعت کند اما علی نپذیرفت. پس عمر با مشعلی آمد. فاطمه ناگاه عمر را با مشعلی در خانهاش یافت. پس فرمود: ((یابن خطاب اتراک محرقا علی بابی؟! قال نعم.)) ترجمه: ((یابن خطاب! آیا من نظاره گر باشم و حال آنکه تو در خانهام را بر من به آتش میکشی؟ عمر گفت: بلی...))
3) هجوم عمر و عدهای به در خانه حضرت زهرا:
اسامی تعدادی از افراد که به خانه فاطمه الزهرا (س) هجوم آوردند. ((عمربن خطاب، خالدبن ولید، عبدالرحمن بن عوف، ثابت ابن عمیس شماس، زیدن بن لبید، سلمة بن سالمة بن وقش، زیدبن ثابت، اسیربن حضیر)) علمای اهل سنت نوشتهاند: ((همه افراد داخل خانه بیرون آمدند مگر علی که گفت: من قسم خوردهام که در خانه بمانم تا قرآن را جمعآوری کنم. عمر قبول نکرد ولی اعتراض فاطمه باعث شد تا عمر برگردد. او برگشت و ابوبکر را تحریک کرد تا پیگیر مسئله باشد و او قنفذ غلام خود را چندین بار دنبال علی فرستاد ولی جواب منفی شنید. بالاخره عمر با جمعی از مردم به خانه فاطمه رفتند. تا فاطمه صدای آنها را شنید، ناله کرد.ای پدر، یا رسول الله، بعد از تو عمربن خطاب و ابوبکر بن ابی قحافه چگونه با ما رفتار میکنند.))
4) تذکر به عمر! و بیاعتنایی او در آتش زدن خانه:
عمر به خانه علی و فاطمه رسید و آنها را صدا زد اما آنها اعتنایی نکردند و از خانه خارج نشدند. عمر هیزم خواست و گفت: سوگند به خدایی که جان عمر در دست اوست یا بیرون میآیید و یا خانه را با اهلش به آتش میکشم. به عمر گفتند: یا اباحفص! فاطمه در این خانه است، حتی اگر فاطمه داخل خانه باشد؟ عمر جواب داد. ((اگر چه فاطمه باشد)) و نیزمقاتل ابن عطیه مینویسد: ((هنگامی که ابوبکر از مردم با تهدید و شمشیر وزیر بیعت گرفت، عمر، قنفذ و جماعتی را به سوی خانه علی و فاطمه فرستاد و عمر بر خانه فاطمه هیزم جمع کرد و در خانه را آتش زد.))
5) گریه فاطمه و به زور بیرون کشیدن حضرت علی از خانه و تهدید او به قتل:
در روایات اهل سنت آمده است که: ((... تا آنکه (عمر و اصحابش) پشت درب خانه فاطمه جمع شدند و دق الباب کردند. پس چون مردم صدای فریاد و گریه فاطمه را شنیدند در حالی که گریه میکردند متفرق شدند لکن عمر و اصحابش همانجا ماندند پس علی را با زور از خانه خارج کرده و او را به طرف ابوبکر کشاندند پس به او گفتند بیعت کن! علی گفت: اگر بیعت نکنم چه میکنید؟ گفتند: اگر بیعت نکنی به خدایی که جز او خدایی نیست گردنت را خواهیم زد؟!))
6) لگد عمر بر حضرت زهرا:
ابن ابی دارم که ذهبی وی را ((الامام الحافظ الفاضل.. کان موصوفا بالحفظ و المعرفه)) خوانده، نقل کرده است: ((ان عمر رفس فاطمه حتی اسقطت بمحسن)) ترجمه: ((عمر لگدی بر حضرت زهرا زد تا محسن سقط گردید.)) و او این حدیث را مورد تقریر و تایید خود قرار داده است.
7) شهادت حضرت محسن:
عبارات و احادیث مختلفی از علمای اهل سنت در این قسمت نقل شده که دو نمونه از آنها را عینا نقل میکنیم و برای بقیه آدرس کتاب موردنظر را مینویسیم. قابل ذکر است که برخی از جاها ((علت شهادت حضرت محسن ضربه قتفذ و برخی از جاها ضربه عمر)) ذکر شده است: ابن شهرآشوب سروی نقل میکند: ((فرزندان فاطمه عبارتند از حسن و حسین و زینب وام کلثوم و همانا محسن که از ضربه قنفذ عدوی کشته شد.)) مسعودی در اثبات الوصیه مینویسد: ((.. آنان در هجوم به خانه فاطمه سیده زنان را در پشت درب چنان فشار دادند که محسن را سقط کرد.)) و نظام معتزلی معتقد است که بدون شک عمر در روز بیعت چنان فاطمه را زد که محسن را از شکم انداخت.
8) غضب حضرت زهرا بر ابوبکر:
علمای اهل سنت نقل کردهاند که حضرت زهرا فرمودند: ((آنان (ابوبکر و عمر) جرمی مرتکب شدند که خدا خود بازخواستشان میکند و آنان را به حساب میکشد.)) (8) و از دیگر مطالبی که گواه خشم و غضب حضرت فاطمه بر ابوبکر و عمر و... میباشد خطبه ایشان در مسجد است که فرمودند: ((...ای پسر ابوقحافه (ابوبکر) آیا در کتاب خداست که تو از پدرت ارث ببری و من از پدرم ارث نبرم! عجب افترای بزرگی و چه بدعتی است که در دین میگذارید؟... به زودی خواهید دید که هر خبری را جایگاهی و هر مظلومی را پناهی خواهد بود.)) (9)
و نیز در کتب مختلف اهل سنت نقل شده است که: ((... فوجدت فاطمه علی ابی بکر فی ذلک فهجرته فلم تکلمه حتی توفیت...)) ترجمه: ((فاطمه بر ابوبکر غضب نمود. پس با وی قهر کرد و با او سخنی نگفت تا وفات کرد.))
9) نفرین ابوبکر توسط حضرت زهرا:
ابن قتیبه در کتاب الامامه و السیاسه ص 14 مینویسد حضرت زهرا خطاب به ابوبکر فرمودند: ((و الله لأدعون علیک فی کل صلاه أصلیها)) ترجمه: ((به خدا سوگند در هر نمازی که بخوانم تو را نفرین میکنم.)) و نیز علمای اهل سنت در کتب خودشان نقل کردهاند که حضرت زهرا خطاب به آن دو نفر فرمودند: ((إنی أشهد الله و ملائکته أنکما أسخطتمانی و ما أرضیتمانی لئن لقیت النبی لأشکونکما)) ترجمه: ((خداوند و ملائکه او را شاهد و گواه میگیرم که شما دو نفر (ابوبکر و عمر) مرا به غضب آوردید و رضایت مرا فراهم نکردید. اگر پیامبر را ملاقات کنم از شما شکایت خواهم کرد.)
10) غضب حضرت زهرا بر ابوبکر و عمر و اجازه ندادن به آنها برای شرکت در تشییع جنازه و دفن شبانه او:
و باز علمای اهل سنت نقل کردهاند که: ((فلما توفیت دفنها زوجها علی لیلا و لم یوذن بها ابابکر و صلی علیها)) ترجمه: ((هنگامی که فاطمه وفات کرد همسرش او را شبانه دفن کرد و ابوبکر را خبردار نکرد و به او اجازه خواندن نماز بر او را نداد.)) و در کتابهای دیگر که آدرس داده میشود باز یا مشابه و یا عین همین مطلب نقل شده است.
11) اعتراف ابوبکر به این جنایت عظیم:
در این قسمت به گفتههای خود ابوبکر که به انجام این جنایت اعتراف کرده میپردازیم: متقی هندی میگوید ابوبکر گفت: ((ای کاش به خانه فاطمه حمله ور نشده بودم و آنجا را به حال خود وا میگذاشتم اگر چه علیه من پیمان جنگ میبستند.)) و در آدرسهایی که در پایین میآوریم مشابه همین عبارات و یا عین عبارات ایوبکر ذکر شده است.
نظرات شما عزیزان:
|